گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهارم
مسائل زنان



مسائل زنان قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هفتم سورهي نساء از حقوق زنان و کودکان بیسرپرست دفاع میکند و میفرماید:
127 . وَیَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَآءِ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَمَا یُتْلَی عَلَیْکُمْ فِی الْکِتبِ فِی یَتمَی النِّسَآءِ التِی لَاتُؤْتُونَهُنَّ مَا کُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن
تَنکِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْ عَفِینَ مِنَ الْوِلْدنِ وَأَن تَقُومُواْ لِلْیَتمَی بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِهِ عَلِیماً و (اي پیامبر) از تو درباره
خدا در مورد آنان به شما پاسخ میدهد و (نیز) آنچه در کتاب [قرآن بر شما خوانده میشود، درباره » : زنان پرسش میکنند، بگو
دختران یتیم که آنچه برایشان مقرر شده، به آنان نمیدهید، و تمایل به ازدواجشان دارید، و (درباره) کودکان مستضعف، و
(درباره) اینکه براي (اجراي) دادگري در مورد یتیمان بپاخیزید (پاسخگوي شماست)؛ و آنچه از نیکی انجام میدهید، پس در
نکتهها و اشارهها: 1. در روایات اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که مردم در جاهلیت به زنان و «. حقیقت خدا، بدان داناست
کودکان ارث نمیدادند، به این دلیل که آنان در جنگها شرکت نمیکردند؛ اما خداي متعال آیات اول سورهي نساء را در مورد
ارث فرو فرستاد و سهم زنان و کودکان را نیز مشخص کرد. این آیات موجب ناراحتی شدید برخی
ص: 317 افراد شد و آنان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند تا شاید احکام ارث را تغییر دهند. آنها میگفتند چگونه زنان و
کودکان ارث میبرند، در حالی که در جنگ شرکت نمیکنند و غنیمتی به دست نمیآورند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ داد
2. آیهي فوق یکی از مواردي است که قرآن با شدّت از حقوق زنان «1» . که اینگونه به من (از طرف خدا) دستور داده شده است
خدشهناپذیر میدهد. 3. در آیهي فوق، علاوه بر «2» و یتیمان دفاع میکند و عادات جاهلی را کنار میزند و در این مورد فتواي
سفارش عمومی در مورد یتیمان، سفارشهاي خاصی در مورد دختران یتیم شده است و این، حساسیّت موضوع دختران بیسرپرست
و توجه خدا به آنان را نشان میدهد. آري، دختران یتیم، هم از نظر عاطفی حساسترند و هم ممکن است در هنگام ازدواج و تقسیم
در آیهي فوق، در مورد اجراي عدالت در ارتباط با یتیمان به کار رفته است و « بهپاخیزید » ارث، ظلم بیشتري به آنان شود. 4. تعبیر
همگان را به یک قیام عمومی در این مورد فرا میخواند؛ یعنی باید همهي افراد و نهادهاي سیاسی، اقتصادي، قضایی و قانونگذار
کشور براي انجام وظیفه و اجراي عدالت در مورد کودکان بیسرپرست اقدام کنند. ص: 318 آموزهها
. و پیامها: 1. خدمات و حمایتهاي شما از محرومان، زنان و کودکان بیسرپرست، فراموش نمیشود، و خدا به آنها آگاه است. 2
افراد و نهادهاي جامعه براي اجراي عدالت در مورد یتیمان، قیام کنند. 3. حقوق دختران بیسرپرست و کودکان ناتوان را بپردازید و
به آنان ستم نکنید. 4. اسلام حامی زنان و یتیمان است. 5. حقوق و قوانین بانوان را از مراجع دینی بپرسید. *** قرآن کریم در
آیهي صد و بیست و هشتم سورهي نساء به سرکشی برخی مردان در زندگی خانوادگی اشاره میکند و میفرماید: 128 . وَإِنِ امْرَأَةٌ
خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَآ أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحاً وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ
اللَّهَ کَ انَ بِمَ ا تَعْمَلُونَ خَبِیراً و اگر زنی، از سرکشی یا رویگردانی شوهرش، ترس داشته باشد، پس هیچ گناهی بر آن دو نیست در
اینکه با آشتی، در میانشان صلح بر قرار کنند؛ و صلح، بهتر است؛ و (گر چه در این موارد) جانها در معرض آزمندي است. و اگر
نیکی کنید و خود نگهدار باشید، پس در واقع خدا به آنچه انجام میدهید، آگاه است. شأن نزول: حکایت شده که شخصی به نام
صفحه 86 از 117
دو همسر داشت که یکی سالمند و دیگري جوان بود. او (بر اثر اختلافاتی) همسر مُسن خود را طلاق داد و هنوز مدت ،« رافع »
عدّهي طلاق تمام نشده بود که به او گفت: اگر مایل باشی با تو آشتی ص: 319 میکنم، ولی اگر
همسر دیگر را بر تو مقدم داشتم، باید صبر کنی. زن سالمند پیشنهاد او را پذیرفت و با هم آشتی کردند. آیهي فوق بدین مناسبت
و با اشاره به سرکشی و نشوز مردان، حکم این کار را بیان کرد. نکتهها و اشارهها: 1. حرمت خانواده و حفظ نظام آن، «1» فرود آمد
بر حقّ شخصی مقدم است؛ پس گذشتن از حقّ شخصی براي رسیدن به مصلحت بالاتر و حفظ خانواده مانعی ندارد؛ بنابراین، اگر
نمود، زن میتواند از برخی حقوق خود بگذرد و از فروپاشی خانواده جلوگیري کند. 2. اصلاح میان «2» شوهري سرکشی و نشوز
زن و شوهر، نخست باید از طرف خود آنها صورت گیرد تا احتیاج به دخالت بیگانگان نباشد؛ یعنی زنان باید آیندهنگر باشند و اگر
نسبت به رفتار شوهر احساس خطر کردند، علاج واقعه را قبل از وقوع بنمایند و با طرحی صلحجویانه، جلوي جدایی را بگیرند؛ البته
در صورت نیاز میتوانند دیگران را نیز داور قرار دهند و دعواي خانوادگی خود را حل کنند و اگر این راهکار نیز مفید واقع نشد،
میتوانند به دادگاه مراجعه کنند. 3. از این آیه، با توجه به شأن نزول آن، دو مسئلهي فقهی استفاده میشود: الف) بهرهي زنان از
مردان، حق آنان است و جنبهي حکم ندارد؛ از این رو زن میتواند با اختیار خود به طور کلی یا جزئی از این حق صرف نظر کند.
ص: 320 نیز میتواند عوض « اسقاط حق » ب) در قرار داد صلح لازم نیست که عوض مالی باشد، بلکه
4. آیهي فوق در حالی که به صلح و آشتی خانوادگی اشاره میکند، یک قانون کلی و عمومی را نیز بیان «1» . صلح قرار گیرد
میکند و آن این که در همه جا اصل، صلح و صفا و دوستی و سازش است و نزاع و کشمکش و جدایی بر خلاف طبع سلیم انسان
است و جز در موارد ضروري نباید به آن متوسل شد. این دیدگاه قرآنی بر خلاف دیدگاه برخی ماديگرایان است که اصل
نخستین را در زندگی بشر، تنازع بقا و کشمکش میدانند و آن را مقدمهي تکامل میشمارند. این تفکر سرچشمهي برخی از
جنگهاي خونین در قرن اخیر شده است. آري، انسان داراي عقل است و تکامل او در سایهي تعاون و همکاري خردمندانه و صلح
صورت میگیرد. یکدل ار گردیم در سود و زیان این شکایتها نیاید در میان (پروین اعتصامی) 5. سرچشمهي بسیاري از
کشمکشها، صفت ناپسند بُخل و خساست است؛ همین تنگنظريها رمز تزلزل و فروپاشی برخی خانوادههاست. آموزهها و پیامها:
1. بانوان با آیندهنگري و تدبیر خویش، در خانواده صلح برقرار کنند. 2. اصل در زندگی انسانی صلح و صفاست. 3. با احسان،
گذشت و خودنگهداري از فروپاشی خانواده جلوگیري کنید. 4. مراقب آزمندي خویش باشید که ریشهي برخی از مشکلات
خانوادگی است. 5. بانوان مراقب حالات شوهر خویش باشند و خطرهاي خانوادگی را قبل از وقوع چاره کنند. *** تفسیر قرآن
مهر جلد چهارم، ص: 321 قرآن کریم در آیهي صد و بیست و نهم سورهي نساء به عدالت بین همسران اشاره میکند و میفرماید:
129 . وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَآءِ وَلَوْ حَرَصْ تُمْ فَلَا تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَۀِ وَإِن تُصْ لِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُوراً
رَّحِیماً و نمیتوانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، و اگر چه (بر عدالت) حریص باشید؛ پس با تمام میل (به
یک طرف) مایل نشوید، تا آن (دیگري) را مثل زن بیشوهر رها کنید؛ و اگر اصلاح (و سازش) کنید و خود نگهدار باشید، پس
اگر نمیتوانید عدالت » : یقیناً خدا بسیار آمرزنده مهروز است. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در آیهي سوم سورهي نساء میفرماید
از این رو برخی از مسلمانان بسیار کوشش میکردند تا ؛« را بین همسران خویش رعایت کنید، یک همسر بیشتر اختیار نکنید
به این کوششها اشاره میکند و یادآور میشود که ،«. اگر چه (برعدالت) حریص باشید » عدالت را رعایت کنند. آیهي فوق با تعبیر
شما هرگز نمیتوانید عدالت قلبی واقعی بین همسرانتان برقرار سازید. 2. آیهي سوم سورهي نساء به عدالت بین همسران دستور داد
که مقصود از آن عدالت در هزینهي زندگی و رعایت حقوق همسران و طرز رفتار با آنهاست و این امري ممکن است؛ اما مقصود
از عدم توانایی رعایت عدالت (در آیهي 129 )، عدالت در تمایلات قلبی و محبت، یا رعایت عدالت در تمام امور و از جمیع جهات
است که به صورت عادي غیرممکن است. پس منافاتی بین مطلب آیهي سوم، و صد و بیست و نهم سورهي نساء تفسیر قرآن مهر
صفحه 87 از 117
3. محبت قلبی عوامل مختلفی «1» . جلد چهارم، ص: 322 وجود ندارد و این مطلبی است که در برخی از روایات نیز آمده است
دارد و عملًا از اختیار انسان بیرون است؛ پس به صورت عادي ممکن نیست که انسان بتواند تساوي در محبت و عدالت قلبی خویش
نسبت به همهي افراد بر قرار سازد. 4. عدالت در محبت قلبی بین همسران ممکن نیست، اما عدالت در رفتار ممکن است و در
روایات اسلامی به نمونههایی از آنها در زندگی اهل بیت علیهم السلام اشاره شده است: دربارهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
حکایت شده که براي رعایت عدالت، به خانهي همهي همسران خود میرفت و حتی هنگام بیماري در خانهي یکی از آنان توقف
5. برخی از مفسران از آیهي فوق استفاده کردهاند که جایز نیست که شوهر، یکی از همسران، خود را بلاتکلیف «2» . نمیکرد
آموزهها و پیامها: 1. اگر نمیتوانید عدالت قلبی را بین همسران خود رعایت کنید، پس به آنان ظلم نکنید. 2. در «3» . بگذارد
زندگی خانوادگی، صلح جو و خودنگهدار باشید تا مشمول رحمت الهی شوید. 3. تلاش کنید تمام توجه شما (در گفتار و رفتار)
به یکی از همسرانتان نباشد. *** ص: 323 قرآن کریم در آیهي صد و سیام سورهي نساء به طلاق و
جدایی همسران و عنایت الهی به آنان اشاره میکند و میفرماید: 130 . وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلّاً مِّن سَ عَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وسِعاً حَکِیماً و
اگر (به طلاق) جدا شوند، خدا هر کدام [از آن دو] را از گشایشش، بینیاز میکند؛ و خدا گشایشگري فرزانه است. نکتهها و
اشارهها: 1. در اسلام، طلاق و جدایی، به عنوان آخرین راه حل مشکلات زندگی، پذیرفته شده است. این یکی از امتیازات اسلام
همسران را از بنبست زندگی تلخ و طاقتفرسا نجات میدهد. 2. توسعه و بینیازي گاهی در «1» ( است که (بر خلاف مسیحیت
و گاهی در طلاق؛ پس خدا گرهگشاست و راه توسعهي زندگی هر کس به گونهاي خاص است، از این رو باید «2» ازدواج است
بنگریم که وظیفهي ما چیست؟ 3. خدا انسانها را بینیاز میسازد و روزي میدهد ولی بر اساس حکمت و فرزانگی عمل میکند، و
بیحساب و بیشمار عمل نمیکند، بلکه براساس مصلحت آنان و در همان محدوده وسعت میدهد. 4. از آیهي قبل و این آیه
استفاده میشود که در مشکلات زندگی، گام اول، صلح و صفا و اصلاح و خود نگهداري و گام آخر، جدایی و طلاق است.
آموزهها و پیامها: 1. (در هر حال) به گره گشایی خدا امیدوار باشید. 2. اگر زندگی زناشوئی به طلاق کشید، هراسناك نشوید که
خدا گره ص: 324 گشاست. 3. گره گشایی و رزق وسیع الهی، بر اساس حکمت است. *** قرآن
کریم در آیهي صد و سی و یکم سورهي نساء با سفارش به پارسایی، به مالکیت مطلق خدا اشاره میکند و میفرماید: 131 . وَلِلَّهِ مَا
فِی السَّموتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتبَ مِن قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللَّهَ وَإِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّموتِ وَمَا فِی
الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیّاً حَمِیداً و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، فقط براي خداست؛ و بیقین کسانی را که پیش از شما به
آنان، کتاب [الهی داده شده، و شما را، سفارش کردیم، که [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ کنید؛ و اگر کفر ورزید، پس (به خدا
زیانی نمیرسد، چرا) که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است فقط براي خداست؛ و خدا توانگري ستوده است. نکتهها و
اشارهها: 1. تقوا و پارسایی، توصیهي همهي پیامبران صاحب کتاب است و تکرار این سفارش در ادیان الهی، نشانهي اهمیت این
اصل تربیتی است. آري، انسان در سایهي خود نگهداري و پارسایی، رشد و تکامل مییابد. 2. غنی و بینیاز واقعی خداست که غنّی
است، چرا که همهي کمالاتش از درون « ستایش » بالذّات است و همه ذاتاً محتاج و نیازمند اویند؛ همانگونه که بالذّات شایستهي
3. اگر ما به دستورات الهی و سفارشهاي او عمل کنیم، خودمان «1» . ذات اوست؛ اما کمالات دیگران عاریتی و از جانب خداست
بهره ص: 325 میبریم؛ چرا که خدا غنی و بینیاز و مالک آسمانها و زمین است و نیازي به تقوا و
ایمان ما ندارد. گر جملهي کائنات کافر گردند بر دامن کبریات ننشیند گرد آموزهها و پیامها: 1. سفارشهاي الهی به سود خود
شماست، و گرنه خدا بینیاز است. 2. تقوا و پارسایی پیشه سازید که این سفارش همهي پیامبران صاحب کتاب است. 3. کفرورزي
شما به خداي غنی زیانی نمیرساند، بلکه به زیان خود شماست. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و دوم سورهي نساء بار دیگر
بر مالکیت مطلق الهی تأکید میکند و میفرماید: 132 . وَلِلَّهِ مَا فِی السَّموتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلًا و آنچه در آسمانها و
صفحه 88 از 117
آنچه در زمین است، فقط براي خداست؛ و کار سازي خدا کافی است. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کتابی محدود است که همهي
مسائل عمدهي مورد نیاز بشر تا قیامت را بیان کند، اما گاهی برخی مطالب را تکرار میکند. این نشان دهندهي اهمیت آن مطلب و
فایدهي مهم تربیتی آن است و ممکن است در هر تکرار نکتهي تازهاي نهفته باشد. در این دو آیه نیز مالکیت مطلق خدا سه بار
تکرار شده است، که در مرتبهي اول براي اثبات توانایی خدا در مورد بینیاز کردن همسران طلاق گرفته است (که در آیهي قبل
مطرح شده بود.)؛ در مرتبهي دوم براي اثبات اینکه اطاعت یا نافرمانی مردم براي خدا سود و ص:
326 زیانی ندارد؛ و در مرتبهي سوم براي نشان دادن اینکه کارسازي و وکیل بودن خدا کافی است. 2. مقصود از مالکیت خدا در
این موارد، مالکیت وجودي و حقیقی است، نه مالکیت اعتباري که ما انسانها بر زمین و خانه و امثال آنها داریم؛ یعنی خدا
آفرینندهي جهان است، پس بر آن احاطه و تسلّط دارد. 3. کسی، وکیل و کارساز واقعی شماست، که مالک آسمانها و زمین
است؛ چون اوست که میتواند هر کاري به سود شما انجام دهد، پس فقط بر او تکیه و توکل کنید. آموزهها و پیامها: 1. مالک
حقیقی و کارساز واقعی جهان یکی است. 2. در کارها بر خدا توکل و تکیه کنید که کارسازي او کافی است. *** قرآن کریم در
آیهي صد و سی و سوم سورهي نساء با یاد آوري قدرت خود به مردم هشدار میدهد و میفرماید: 133 . إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ
وَیَأْتِ بِئَاخَرِینَ وَ کَانَ اللَّهُ عَلَی ذلِکَ قَدِیراً اي مردم! اگر [خدا] بخواهد، شما را [از میان میبرد و دیگران را (به جاي شما) میآورد؛
و خدا بر این [کار] تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. در روایتی حکایت شده که وقتی آیهي صد و سی و سوم سورهي نساء نازل شد،
زد و فرمود: آنان قوم این (سلمان) هستند؛ یعنی عجم و « سلمان » پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، دست خود را بر پشت
این سخن در ص: 327 حقیقت نوعی پیشگویی است و از خدمات بزرگی خبر میدهد که «1» . فارس
ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند و تمدن اسلامی را به اوج شکوفایی رساندند. آري، چند قرن بعد از این سخن شاهد بودیم که
کتابهاي مهم شیعه و اهل سنت توسط ایرانیان مسلمان نوشته شد و فیلسوفان، پزشکان و شخصیتهاي علمی و مذهبی بزرگ
2. امکانات و موقعیتی که دارید، همیشگی نیست، بلکه بستگی به ارادهي خدا دارد؛ پس «1» . جهان اسلام از بین این قوم برخاستند
به خود مغرور نشوید و نافرمانی نکنید و بدانید که قدرت خدا نامحدود است و میتواند شما را از بین ببرد و گروه دیگري را
جانشین شما سازد. آموزهها و پیامها: 1. خود را پایدار و جاویدان تصور نکنید که خدا قدرت آوردن جايگزین شما را دارد. 2. از
امکانات و موقعیت خویش در راه صحیح استفاده کنید (و گرنه ممکن است خدا این فرصت را از شما بگیرد و به دیگران بدهد).
*** قرآن کریم در آیهي صد و سی و چهارم سورهي نساء مردم را به سعادت دنیا و آخرت توجه میدهد و میفرماید: 134 . مَّن
کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعاً بَصِ یراً ص: 328 هر که پاداش دنیا
را بخواهد، پس پاداش دنیا و آخرت فقط نزد خداست؛ و خدا، شنواي بیناست. نکتهها و اشارهها: 1. اسلام تنها ناظر به جنبههاي
معنوي و اخروي نیست، بلکه دید انسان را از مادیات فراتر میبرد و پیروان خود را همزمان به سعادت مادي و معنوي فرا میخواند.
2. انسانها چند گونهاند: برخی فقط به دنبال سعادت دنیوي و مادياند، برخی فقط به دنبال سعادت اخروي و معنوياند و برخی هر
دو سعادت را میطلبند. اسلام راه سوم را به بشریت توصیه میکند تا همه از سعادت کامل بهرهمند شوند. آموزهها و پیامها: 1. دنیا
و آخرت به دست خداست (پس از او چیز اندك نخواهید). 2. دید وسیع داشته باشید و دنیا و آخرت را از خدا بخواهید. *** قرآن
کریم در آیهي صد و سی و پنجم سورهي نساء مؤمنان را به بر پا داشتن عدالت و گواهی صحیح دادن فرا میخواند و میفرماید:
135 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَومِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَی أَنفُسِکُمْ أَوِ الْولِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلَی بِهِمَا
فَلَا تَتَّبِعُواْ الهَوَي أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُاْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً اي کسانی که ایمان آوردهاید! بر پادارندگان دادگري
باشید؛ [و] براي خدا گواهی دهید، و گر چه (این گواهی) به زیان خودتان، یا پدر و مادر و نزدیکان (شما) باشد؛ اگر (یکی از
آنها) توانگر یا نیازمند باشد، پس ص: 329 (در گواهی شما تأثیر نگذارد، چرا که) خدا سزاوارتر به
صفحه 89 از 117
(حمایت از) آن دو است. و از هوي [و هوس پیروي نکنید؛ که منحرف میشوید. و اگر (حق را) تحریف کنید، یا (از آن) روي
گردانید، پس در حقیقت خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است. شأن نزول: در روایتی تاریخی حکایت شده که افراد تازهمسلمان،
حتی بعد از ورود به مدینه، به خاطر ملاحظات خویشاوندي، از گواهی دادن به ضرر بستگانشان خودداري میکردند. آیه بدین
نکتهها و اشارهها: 1. در جوامع جاهلی و عقبافتاده، معیار گواهی دادن، دوستیها و «1» . مناسبت فرود آمد و به آنان هشدار داد
دشمنیها و ارتباط افراد است. نه حق و عدالت، اما این کار با روح ایمان سازگار نیست و مؤمن واقعی کسی است که در برابر حق
. و عدالت، هیچگونه ملاحظهاي نداشته باشد و حتی منافع شخصی خود و خویشاوندانش را براي اجراي عدالت نادیده بگیرد. 2
ممکن است از آن جهت باشد که انسان براي انجام کارها معمولًا به پا میخیزد و به دنبال آن میرود؛ پس قیام، «2» « قیام » تعبیر
کنایه از تصمیم راسخ و اقدام جدي است، یعنی باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر عدالت را بر پادارید تا عدالت، خُلق و
ص: 330 « قائم » از این نظر باشد که معمولًا به چیزي « قیام » خوي همگانی شود. و ممکن است تعبیر
. میگویند که عمود بر زمین باشد و انحراف نداشته باشد؛ یعنی اجراي عدالت کنید بهطوري که حق، کمترین انحرافی پیدا نکند. 3
و اگر جامعهاي هواپرست نباشد، ستم و بیعدالتی در آن راه «1» سرچشمهي ستمگري و انحراف از عدالت، هواپرستی است
نمییابد. 4. عدالت اجتماعی در اسلام بسیار مهم است و تأکیدات این آیه نشان میدهد که اسلام تا چه اندازه در مورد این مسئله
حساسیت دارد. عدم توجه مسلمانان به این دستور عالی اسلام، در طول اعصار گذشته یکی از اسرار عقب ماندگی جوامع اسلامی
میداند و کیفر خواهد داد؛ «2» ، است. 5. خدا کوچکترین انحراف شما از حق و عدالت را، به هر بهانه و دستآویزي که باشد
6. گواه شدن و گواهی دادن به «3» . پس ایمان به علم الهی ضامن اجراي عدالت و جلوگیري از تأخیر و کارشکنی در آن است
حق، واجب است و حتی خویشاوندان میتوانند با حفظ اصل عدالت، به سود یا زیان همدیگر شهادت دهند (مگر اینکه قراین
7. کتمان گواهی خود و تحریف در آن ممنوع است، همانگونه که گواهی دادن .«4» ( طرفداري از خویشاوند در کار باشد
. واجب است. ص: 331 آموزهها و پیامها: 1. در اجراي عدالت، ضوابط را بر روابط مقدم بدارید. 2
. همهي افراد در برابر قانون عدالت، مساوي هستند. 3. هواپرستی، تحریفگري و عدالتگریزي، از موانع اجراي عدالت است. 4
. روابط خویشاوندي و ثروتمندي افراد، مانع اجراي عدالت نشود. *** ص: 332 نظام عدل در قرآن 1
2. آفرینش انسان بر اساس عدالت است (انفطار، 7). در حدیثی از پیامبر صلی الله .( عدالت دستورالهی است (نحل، 90 و مائده، 8
.4 .( 3. رهبر الهی باید عادل باشد (شوري، 15 .«1» علیه و آله و سلم حکایت شده که آسمانها و زمین بر اساس عدل استوار است
.( 5. داوري بین مردم باید بر اساس عدالت باشد (نساء، 58 و مائده، 42 .( اجراي عدالت، هدف بعثت پیامبران الهی است (حدید، 25
8. عدالت، شرط تعدد زوجات .( 7. عدالت، به تقوا و پارسایی نزدیکتر است (مائده، 8 .( 6. گواه، باید عادل باشد (مائده، 106
.( 10 . نویسندهي قرارداد باید عادل باشد (بقره، 282 .( 9. اجراي عدالت بین همسران بسیار مشکل است (نساء، 129 .( است (نساء، 3
13 . عدالت، مبناي داد . ( 12 . عدالت، مبناي رفتار با یتیمان است (نساء، 127 . ( 11 . عدالت، مبناي صلح است (حجرات، 9
14 . عدالت، مبناي کیفر و پاداش رستاخیز است (انبیاء، 47 ). ص: 333 موانع .( وستدهاست (انعام، 152
تفسیر قرآن مهر *** «1» .( 3. پیروي از هواي نفس (نساء، 135 .( 2. محبت افراطی (نساء، 135 .( عدالت 1. کینه توزي (مائده، 8
جلد چهارم، ص: 334 قرآن کریم در آیهي صد و سی و ششم سورهي نساء مؤمنان را به ایمان جامع و عمیق فرا میخواند و
میفرماید: 136 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتبِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَی رَسُولِهِ وَالْکتبِ الَّذِي أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّهِ
وَمَلئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَ لَّ ضَ للًا بَعِیداً اي کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و فرستاده او، و کتابی که بر
فرستادهاش فرود آورد، و کتاب [هاي الهی که قبلًا فرو فرستاد، ایمان (واقعی) آورید؛ و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتابهایش
و فرستادگان او و روز واپسین کفر ورزد، پس بیقین به گمراهی دوري، گمراه شده است. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از
صفحه 90 از 117
بزرگان اهل کتاب (یهودیان)، مانند عبداللّه بن سلام، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و گفتند: ما به تو و قرآن و موسی و
و به «1» تورات و عُزیر ایمان میآوریم، ولی به سایر پیامبران و کتابهاي آنان ایمان نمیآوریم. آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد
آنان گوشزد کرد که باید به همهي پیامبران ایمان جامع و عمیق داشته باشند. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد تفسیر این آیه چهار
احتمال وجود دارد: الف) اینکه روي سخن آیه با گروهی از اهل کتاب باشد که بر اثر تعصّب، فقط به اسلام و آیین قبلی خویش
ایمان دارند؛ در حالی که لازم است به همهي پیامبران و کتابهاي آنان ایمان بیاورند. این تفسیر موافق شأن نزول آیه است. تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 335 ب) این که روي سخن آیه با تمام کسانی باشد که ظاهراً اسلام را پذیرفتهاند، اما هنوز ایمان در
اعماق جانشان نفوذ نکرده است؛ پس از آنان دعوت میشود که از صمیم دل ایمان آورند. ج) اینکه روي سخن آیه با تمام
مؤمنانی باشد که اجمالًا به خدا و پیامبر ایمان آوردهاند اما با جزئیات اعتقادات اسلامی آشنا نشدهاند؛ از این رو آنان را به ایمان
«2» . د) معناي آیه آن باشد که مؤمنان همیشه بر ایمانشان استوار بمانند «1» . جامع و کامل به تمام اعتقادات اسلامی فرا میخواند
تذکر: با توجه به اطلاق آیه و اینکه شأن نزول موجب انحصار آیه در یک معنا نمیشود، ممکن است همهي تفسیرها مقصود این
آیه باشد. 2. گوهر و هدف همهي پیامبران و کتابهاي آسمانی یکی است و از طرف یک مبدأ آمدهاند و تفاوت آنها، همانند
3. ممکن است مقصود از «3» . تفاوت کلاسهاي مختلف یک برنامهي آموزشی است که هر کدام از دیگري کاملتر است
فرشتگان مذکور در آیه، تنها فرشتگان وحی باشند که ایمان به آنها از ایمان به پیامبران و کتابهاي الهی جدا نمیگردد و یا
مقصود تمام فرشتگان باشد که در امور وحی و تدبیر جهان دخالت دارند. 4. ایمان به پیامبران پیشین و کتابهاي آنان و فرشتگان
الهی، در حقیقت ایمان به حکمت خداست؛ بدین معنا که ممکن نیست خداي حکیم، انسانهاي گذشته را بدون رهبر و راهنما و
سرگردان رها کرده باشد. 5. در آیهي فوق ایمان به پنج اصل اساسی، لازم شمرده شده است که عبارتاند از: مبدأ، معاد، پیامبران،
به این نکتهي لطیف اشاره دارد که کافران چنان از راه اصلی هدایت منحرف « گمراهی دور » کتابهاي آنان و فرشتگان. 6. تعبیر
. شدهاند که بازگشتشان به بزرگراه اصلی، به آسانی ممکن نیست. ص: 336 آموزهها و پیامها: 1
2. ایمان به همهي پیامبران و .«1» ( مؤمنان باید خود را به مرتبهي بالاتري از ایمان برسانند (چرا که ایمان داراي درجاتی است
3. جهان «2» . کتابهاي آنان لازم است و کفر ورزیدن و انکار برخی پیامبران و یا کتابهاي آنان همچون کفر به همهي آنهاست
را بدون مبدأ، مقصد، برنامه، راهنما و واسطهي فیض ندانید، که این نوعی گمراهی است. عزت کجاست (نزد خدا یا کافران) قرآن
. کریم در آیهي صد و سی و هفتم سورهي نساء به عقاید متزلزل کافران منافق صفت و فرجام آنان اشاره میکند و میفرماید: 137
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْراً لَّمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا براستی کسانی که ایمان
آوردند، سپس کفر ورزیدند، و باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کفر ورزیدند، سپس بر کفر (خود) افزودند، خدا آنان را
نمیآمرزد؛ و آنان را به هیچ راهی، راهنمایی نمیکند. نکتهها و اشارهها: 1. تغییرات پیدرپی عقیده و دین کافران، یا به خاطر عدم
تحقیق کافی در مبانی اسلام بود و یا نقشهاي منافقانه براي متزلزل ساختن مؤمنان واقعی؛ همانطور که در آیات دیگر قرآن به این
2. یک نکتهي روانشناختی و جامعهشناختی آن است که ص: 337 «3» . نیرنگ آنان اشاره شده است
افراد متزلزل موجب بیثباتی روح خود میشوند و نمیتوانند مسیر صحیح را تشخیص دهند و در آن حرکت کنند، همانطور که
موجب بیثباتی اجتماع میشوند؛ از این رو قابل بخشش نیستند. 3. در برخی از روایات آمده است که مقصود آیهي فوق افراد مرتد
هستند که پس از اعلام ولایت علی علیه السلام و پیمان گرفتن پیامبر صلی الله علیه و آله از آنان کافر شدند و یا مقصود کسانی
تذکر: اینگونه «1» . هستند که به خاطر پندارهاي باطل خود، احکام الهی را رعایت نمیکنند و حرام خدا را حلال میشمارند
روایات، مصادیق آیه را برمیشمارند، ولی سبب انحصار آیه در این موارد نمیشوند. آموزهها و پیامها: 1. بیثباتی در عقیده، به
2. افرادي که عقیدهي متزلزل و کفرآمیز دارند، قابل بخشش نیستند. 3. با ایمان ثابت و استوار «2» . گمراهی نهایی میانجامد
صفحه 91 از 117
زمینهي هدایت و آمرزش خود را فراهم سازید. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و هشتم سورهي نساء به سرنوشت عذابآلود
منافقان اشاره میکند و میفرماید: 138 . بَشِّرِ الْمُنفِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً به منافقان مژده ده، که عذابی دردناك براي شان (آماده)
شامل مژده در مورد هر گونه خبر خوشحال کننده « بشارت » است! ص: 338 نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
اما معمولًا در مورد خبرهاي خوب به کار میرود. در «1» ، و یا ناراحت کننده میشود که اثرش در صورت انسان ظاهر میگردد
و به آنان بشارت آتش داده شده است. 2. این آیه به منافقان وعدهي «2» اینجا براي استهزاي منافقان از این تعبیر استفاده شده
آموزهها و «3» . عذاب سختی میدهد. خداي متعال با دورویی و نفاق بهشدّت برخورد میکند؛ زیرا خطر نفاق همردیف کفر است
پیامها: 1. فرجام نفاق عذابآلود است (پس از آن بپرهیزید). 2. علیه منافقان تبلیغ کنید و آیندهي شوم آنان را یادآوري نمایید.
*** قرآن کریم در آیهي صد و سی و نهم سورهي نساء به کافردوستی منافقان اشاره میکند و با یادآوري سرچشمهي عزّت
میفرماید: 139 . الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکفِرِینَ أَوْلِیَآءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً (همان) کسانی که به جاي
مؤمنان، کافران را دوستان [خود] میگیرند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند؟ پس (این خیالی خام است) چرا که عزّت، همه از آنِ
سر چشمه میگیرد و کافران علم و « علم و قدرت » همواره از « عزّت » . خداست. نکتهها و اشارهها: 1
ص: 339 قدرتشان ناچیز است؛ پس نمیتوانند منشأ عزّت شوند. آري، علم و قدرت بیکران از آن خداست، پس عزّت حقیقی نیز
نزد اوست. 2. کافران عزّتی ندارند تا به کسی ببخشند و اگر عزّت دروغین به دیگري بدهند قابل اعتماد نیستند، و هر روز که منافع
. آنان اقتضا کند، متّحدان خود را رها میکنند و به سراغ دیگري میروند. تاریخ معاصر جهان شاهد و گویاي این واقعیت است. 3
منافقان، کافران را به دوستی برمیگزینند و عزّت را نزد آنان میجویند، اما مسلمانان عزّت زندگی خود را در هر زمینهاي در
دوستی با خدا میجویند و ذات پاك او را تکیهگاه خود قرار میدهند. آموزهها و پیامها: 1. وابستگی به کافران و عزّتجویی از
آنان خصلتی منافقانه است. 2. عزّت خود را نزد خدا بجویید که او سرچشمهي همهي عزّت هاست. 3. منافقان را از رابطهي دوستی
آنان با کافران بشناسیم. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهلم سورهي نساء به مبارزهي منفی با مجالس گناه و کفرگویی اشاره
میکند و میفرماید: 140 . وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتبِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ ءَایتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی
حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنفِقِینَ وَالْکفِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً و بیقین در کتاب [قرآن، خدا این حکم را] بر شما فرو
فرستاده که: هر گاه آیات خدا را بشنوید، در حالی که آنها مورد انکار قرار گیرد، و آنها ریشخند شود، پس با آن (انکارکنندگان و
ریشخند کنندگ) ان ننشینید، تا به سخنی غیر آن در آیند، چرا که شما در این هنگام، مثل آنانید؛ بدرستی که خدا جمع کننده همه
منافقان و کافران در جهنّم است. ص: 340 شأن نزول: حکایت شده که گروهی از منافقان در جلسات
دانشمندان یهود مینشستند و در آن، آیات قرآن را مسخره میکردند، آیهي فوق فرود آمد و سرانجام این کار زشت را روشن
نکتهها و اشارهها: 1. کسی که در مجالس گناه و کفر گویی شرکت کند، در آن گناه شریک است، اگر چه در آن «1» . ساخت
مجالس ساکت باشد و کاري نکند؛ چرا که اینگونه سکوتها نوعی رضایت به گناه و امضاي عملی آن است. آري، کسانی که با
سکوت خود و شرکت در اینگونه مجالس، به صورت عملی گناهکاران را تشویق میکنند، مجازاتی همانند مرتکبین گناه دارند.
انجام گیرد؛ بدین صورت که انسان از « منفی » امکانپذیر نباشد، دستکم باید به صورت « مثبت » 2. اگر نهی از منکر، به صورت
محیط گناهآلود دور شود. به عبارت دیگر، انسان نباید در برابر گفتههاي کفرآمیز دیگران بی تفاوت باشد، بلکه یا باید محیط را که
آلودگی صوتی دارد، تغییر دهد و یا از آن خارج شود. 3. مسامحهکاري و همنشینی با گناهکارانی که به آیات الهی توهین
میکنند، نشانهي نفاق است؛ هرگز یک مسلمان واقعی نمیتواند در چنین مجالسی شرکت کند و اعتراض ننماید. آري، داشتن
شامل همهي نشانههاي حق، مثل قرآن، احکام الهی و اهل بیت علیهم « نشانههاي خدا » . غیرت دینی، لازمهي ایمان واقعی است. 4
السلام میشود. پس اینکه برخی مفسران حکایت کردهاند که مقصود از آیات الهی در ص: 341
صفحه 92 از 117
نوعی تعیین مصداق براي آیه است؛ چون اهل بیت علیهم السلام نیز از نشانههاي «1» ، اینجا، امامان اهل بیت علیهم السلام هستند
بزرگ الهیاند. 5. در روایتی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که خدا بر گوش (انسان) واجب کرده که از شنیدن چیزهاي
6. خدا در روز «2» . حرام دور باشد، و از چیزهایی که شنیدن آن را خدا ممنوع کرده و او را به خشم میآورد، روي گردان شود
رستاخیز منافقان و کافران را در یکجا گرد میآورد؛ چون اهداف و عقاید آنان به هم نزدیک است و غالباً در دنیا هممجلس
بودهاند. آري، همنشینیهاي آخرت، جلوهاي از همنشینیهاي دنیوي است. آموزهها و پیامها: 1. با مجالس گناهآلود و کفرگویی
مبارزهي منفی کنید. 2. همنشینی تشویقآمیز با کافران و منافقان، فرجامی عذابآلود دارد. 3. محیط گناهآلود را تغییر دهید و
آلودگیهاي صوتی را برطرف سازید. 4. سرنوشت منافقان و کافران همسان و عذابآلود است. 5. مراقب گوش خود باشید که به
شنیدن گناه و آلودگیهاي صوتی عادت نکند. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و یکم سوره نساء به رفتار فرصت تفسیر
قرآن مهر جلد چهارم، ص: 342 طلبانهي منافقان اشاره میکند و میفرماید: 141 . الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ
قَالُواْ أَ لَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَ انَ لِلْکفِرِینَ نَصِ یبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یحْکُمُ بَیْنَکمْ یَوْمَ الْقِیمَ ۀِ وَلَن
یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکفِرِینَ عَلَی المُؤْمِنِینَ سَبِیلًا (همان) کسانی که در کمین شما هستند، و اگر پیروزياي از جانب خدا به شما برسد،
آیا [ما] بر شما مُسلّط نبودیم، و شما را (از ورود به » : و اگر بهرهاي براي کافران باشد، میگویند «؟ آیا [ما] با شما نبودیم » : میگویند
پس خدا در روز رستاخیز، میان شما داوري میکند؛ و خدا هیچ راهی براي (تسلّط) کافران بر مؤمنان «؟ جمعِ) مؤمنان باز نمیداشتیم
قرار نداده است. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم به یکی از نشانههاي منافقان، یعنی دورویی و فرصتطلبی آنان اشاره میکند که
و به صورتی رفتار میکنند که هم از پیروزي مسلمانان بهرهمند شوند و هم در « هم رفیق قافله و هم شریک دزد هستند » ، به اصطلاح
کامیابی کافران شریک باشند. آنان از هر حادثهاي سوءاستفاده میکنند و بهره میبرند؛ پس باید مواظب باشیم که منافقان از
کارهاي ما بهره جویی نکنند. 2. کافران از نظر منطقی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادي، نمیتوانند بر مؤمنان چیره شوند و حتی
3. رابطهي مسلمانان با کافران در قالب «1» . برخی از فقها از آیهي فوق براي عدم تسلّط حقوقی کافران بر مؤمنان استفاده کردهاند
چرا که مسلمانان باید از هر جهت «2» ؛ عهدنامهها و رفتوآمدهایی که راه نفوذ و سلطهي کفّار را بر مسلمانان باز کند، حرام است
مستقل باشند. ص: 343 اما این به معناي قطع رابطهي کامل با همهي کافران نیست. مسلمانان میتوانند
براي مسائل علمی و اقتصادي با کافرانی که سلطهجو نیستند، رابطهي سالم و سازنده داشته باشند. 4. با وجود این قانون و سنت
گاهی میبینیم که کافران بر مسلمانان پیروز میشوند؛ زیرا در حقیقت ،« کافران راهی براي تسلّط بر مؤمنان ندارند » عمومی که
برخی از مسلمانان، مؤمن واقعی نیستند و وظایف و مسئولیتها و رسالتهاي ایمانی خود را فراموش کردهاند و خبري از وحدت و
علم و جهاد واقعی در میان آنها نیست؛ به همین سبب از کافران شکست میخورند. اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که
یاد شده است. این « نصیب » و از پیروزي کافران با تعبیر « فتح » هست از مسلمانی ماست 5. در این آیه، از پیروزي مسلمانان با عنوان
. تعبیرات اشاره به محدودیت و ناپایداري پیروزيهاي کافران، و فرجام نیک و پیروزي نهایی مؤمنان است. آموزهها و پیامها: 1
. حساب منافقان فرصت طلب با خداست. 2. منافقان را از فرصتطلبیهاي آنان بشناسید. 3. کافران، حقّ سلطه بر مؤمنان را ندارند. 4
روابط سیاسی، نظامی، اقتصادي و فرهنگی خود را با کافران چنان تنظیم کنید که بر شما مسلّط نشوند. *** قرآن کریم در آیهي
صد و چهل و دوم سورهي نساء به چهار صفت دیگر منافقان اشاره میکند و میفرماید: 142 . إِنَّ الْمُنفِقِینَ یخدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خدِعُهُمْ
وَإِذَا قَامُواْ إِلَی الصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالَی یُرَآءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا ص: 344 براستی که منافقان
با خدا نیرنگ میبازند؛ در حالی که او به آنان ترفند میزند؛ و هنگامی که به نماز بر میخیزند، با کسالت بر میخیزند؛ در حالی
که (در برابر) مردم ریا کاري میکنند؛ و جز اندکی به یاد خدا نیستند. نکتهها و اشارهها: 1. منافقان براي به دست آوردن
سرمایههاي ناچیز، نیرنگ میزنند و سرمایههاي بزرگ وجودي خود را از دست میدهند؛ پس خودشان نیز مورد نیرنگ و خدعه
صفحه 93 از 117
و در امتحان الهی مردود شده و به دام عذاب گرفتار آمدهاند. 2. در حدیثی از امام رضا علیه السلام حکایت شده که «1» واقع شده
3. مؤمنان از نماز و مناجات با خدا لذت «2» . چون خدا، جزاي خدعهي آنان را میدهد، به این کیفر الهی، خدعه گفته میشود
میبرند؛ از این رو فراوان خدا را یاد میکنند و در حال نماز با طراوت و شاداباند، اما منافقان چون از خدا دورند از راز و نیاز با او
لذت نمیبرند و از این رو در هنگام نماز نیز بیحال و کسل هستند و کمتر ذکر خدا میگویند. 4. ریشهي اصلی ریاکاري، ایمان
نداشتن به وعدههاي بزرگ خداست و به همین دلیل منافقان اگر کار نیکی انجام دهند براي نشان دادن به مردم و پاداش گرفتن از
آنان و یا تمجید مردم است. اما کسانی که به خدا و وعدههاي او ایمان دارند، کارهاي نیک را از روي اخلاص و براي خدا انجام
. میدهند و برایشان تفاوتی ندارد که مردم متوجه بشوند یا نشوند. ص: 345 آموزهها و پیامها: 1
فریبکاري، بینشاطی در نماز و ذکر، و ریاکاري از نشانههاي نفاق است. 2. هر کس با خدا نیرنگ کند، خود فریب خورده است.
3. در هنگام نماز شاداب و سرحال باشید و فراوان یاد خدا کنید. 4. ریاکاري و نیرنگ بازي نکنید. *** قرآن کریم در آیهي صد
و چهل و سوم سورهي نساء به سرگردانی و تزلزل منافقان اشاره میکند و میفرماید: 143 . مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لَآإِلَی هؤُلَآءِ وَلَآ إِلَی
هؤُلَآءِ وَمَن یُضْ لِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا میان آن (کفر و ایمان) سرگشتگانند، نه سوي اینها، و نه سوي آنهایند؛ و هر که را خدا در
گمراهی وا نهد، پس هیچ راهی براي (نجات) او نخواهی یافت. نکتهها و اشارهها: 1. منافقان همانند یک جسم آویزان هستند که
خود حرکت و استقلالی ندارند و بر اثر باد به این سو و آن سو میروند؛ یعنی تابع هواي نفس هستند. تو تصویر و هوا نقّاش و
خودکامی نگارستان از آن رو گه سپیدي، گه سیاهی، گه الوانی (پروین اعتصامی) 2. منافقان سرگرداناند و این سرگردانی مثل
ص: 346 که با آن به راحتی شناخته میشوند. 3. منافقان آرامش ندارند؛ «1» آهنگ مخصوصی است
چون پیوسته باید موضع جدید فکري و سیاسی وتصمیمات عجولانه بگیرند، در حالی که مؤمنان با مواضع قاطع خود در اعتقادات و
مسائل اساسی سیاسی، با آرامش به حرکت خود ادامه میدهند. 4. مقصود از گمراه کردن منافقان، اجبار نمودن آنان نیست؛ آنان با
تزلزل فکري و دو چهره بودن، زمینهي گمراهی خود را فراهم میسازند و هر کس اینگونه باشد، خدا او را در گمراهی وا مینهد.
. آموزهها و پیامها: 1. تزلزل فکري، عدم استقلال وحزب بادبودن، از نشانههاي منافق است. 2. همچون منافقان متزلزل نباشید. 3
تزلزل فکري موجب گمراهی میشود. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و چهارم سورهي نساء در مورد پیوند با کافران، به
مؤمنان هشدار میدهد و میفرماید: 144 . یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتَتَّخِ ذُواْ الْکفِرِینَ أَوْلِیَآءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلَّهِ عَلَیْکُمْ
سُلْطناً مُّبِیناً اي کسانی که ایمان آوردهاید! غیر از مؤمنان، کافران را دوست (و سرپرست) مَگیرید؛ آیا میخواهید، علیه خود دلیلی
روشن، براي خدا قرار دهید؟! ص: 347 نکتهها و اشارهها: 1. هر گونه دوستی، سرپرستی، قرارداد،
روابط سیاسی و اقتصادي و نظامی و هر اقدامی که سبب سلطهي کافران بر مؤمنان شود، حرام و ممنوع است؛ البته تعامل سالم و
روابط اقتصادي و سیاسی برابر که موجب تسلّط کافران نشود مانعی ندارد. 2. خدا سلطهپذیري را دلیلی بر ضد افراد ذلّتپذیر قرار
و آنان با «1» میدهد و آنان در پیشگاه خدا محکوم میشوند؛ زیرا ممنوعیت این کار اعلام شده و حجّت بر آنان تمام شده بود
سلطهپذیري، علیه خودشان دلیل را به کار انداختند. 3. آیهي فوق به مؤمنان خطاب میکند که پذیرش ولایت، سرپرستی و دوستی
. کفّار، با ایمان سازگار نیست. چون بسی ابلیس آدمروي هست پس به هر دستی نشاید داد دست (مولوي) آموزهها و پیامها: 1
ذلّتپذیري در برابر کافران ممنوع است. 2. ذلتپذیران، در پیشگاه خدا محکوم میشوند. 3. روابط شما با کافران موجب تسلط و
سرپرستی آنان نشود. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و پنجم سورهي نساء به سرنوشت نهایی منافقان اشاره میکند و
145 . إِنَّ الْمُنفِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِ دَ لَهُمْ نَصِ یراً براستی که میفرماید: ص: 348
منافقان در فروترین طبقات آتش (دوزخ) قرار دارند؛ و هیچ یاوري برایشان نخواهی یافت؛ نکتهها و اشارهها: 1. دوزخ، دَرَکات و
و همهي دوزخیان در یک مرتبه از عذاب نیستند؛ همانطور که بهشت نیز درجات و مراتبی دارد و همهي بهشتیان «1» مراحلی دارد
صفحه 94 از 117
در یک مرتبه از بهشت نیستند. 2. از نظر اسلام، نفاق بدترین نوع کفر است؛ و به همین دلیل، عذاب منافقان از همه شدیدتر است.
آري، زیانها و خطراتی که از ناحیهي منافقان به جوامع انسانی میرسد، با هیچ چیز دیگري قابل مقایسه نیست؛ آنان در قیافهي
دوست ظاهر میشوند و ناجوانمردانه از پشت خنجر میزنند. 3. دورترین مردم از خدا منافقان هستند و به همین دلیل جایگاه آنان
استفاده شده که شفاعت، شامل حال ،«. در قیامت راهی براي نجات منافقان نیست » پستترین نقطهي دوزخ است. 4. از عبارت
آموزهها و پیامها: 1. فرجام منافقان، بییاوري و گرفتاري در عذاب است. 2. اگر از بییاوري «2» . منافقانی که توبه نکنند نمیشود
و عذاب رستاخیز میهراسید، دست از نفاق بردارید. 3. نفاق انسان را به پایینترین مراحل سقوط میدهد. *** تفسیر قرآن مهر
جلد چهارم، ص: 349 قرآن کریم در آیهي صد و چهل و ششم سورهي نساء راه بازگشت و توبه را براي منافقان باز میکند و
میفرماید: 146 . إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَ َ ص مُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُ واْ دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُوْلئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً
عَظِیماً مگر کسانی که بازگشت کردند و اصلاح نمودند و به خدا تمسّک جُستند، و دینشان را براي خدا خالص گردانیدند؛ پس
آنان با مؤمنانند؛ و خدا در آینده مؤمنان را، پاداش بزرگی خواهد داد. نکتهها و اشارهها: 1. روش تربیتی قرآن کریم آن است که،
همراه با شدیدترین تهدیدها، به مردم امید نیز میدهد. در این آیات نیز، نخست سرنوشت عذابآلود منافقان را یادآور شده، اما راه
توبه و بازگشت را هم به روي آنان گشوده است تا ناامید نشوند. 2. آیه از منافقان توبه کننده میخواهد که دین خویش را خالص
. سازند و عقاید التقاطی را کنار بگذارند؛ چرا که همین عقاید التقاطی و ناخالصیهاست که آنان را به انحراف و نفاق میکشاند. 3
توبهاي مفید است که همراه با سازندگی همهجانبه باشد؛ یعنی به دنبال آن اصلاح، توسل به خدا و اخلاص به وجود آید. 4. تعبیر
میتواند از طرفی اشاره به این باشد که مؤمنان، توبه کنندگان واقعی را طرد نکنند و همراهان خود بدانند و، از ،«. با مومنان هستند »
طرف دیگر، اشاره به آن باشد که منافقان اگر دوستان ناباب و کافران را رها کردند، احساس تنهایی نکنند؛ چون دوستان تازه و
مؤمنان » مؤمنان خواهند بود؛ یعنی مقام « همراه » ، بهتري ازبین مؤمنان مییابند. 5. این آیه میگوید: کسانی که از نفاق توبه کنند
از آنان بالاتر است؛ آنان اصل هستند و اینها فرعاند و از پرتو وجود مؤمنان راستین، نور و صفا و پاداش میگیرند. « ثابت قدم
6. در آیهي قبل مشخص شد که جایگاه منافقان پایینترین مرحلهي جهنّم است و در این آیه ص: 350
آموزهها و «1» . قرار داد که هیچ حد و مرزي در آن نیست و وابسته به لطف عظیم پروردگار است « اجر عظیم » پاداش مؤمنان را
پیامها: 1. راه توبه و بازگشت براي منافقان باز است. 2. توبه انسان را از پایینترین مراحل دوزخ بیرون میآورد و به همنشینی با
مؤمنان (در بهشت) میرساند. 3. توبهي شما با اصلاح و بازسازي گذشته همراه باشد. 4. توبه، اصلاح، اخلاص در دین و تمسّک به
خدا چارهساز نفاق است. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و هفتم سورهي نساء به موانع عذاب و سپاس الهی اشاره میکند و
میفرماید: 147 . مَّا یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَ کَرْتُمْ وَءَامَنتُمْ وَکَ انَ اللَّهُ شَ اکِراً عَلِیماً اگر سپاسگزاري کنید و ایمان آورید، خدا
میخواهد با عذابِ شما چه کند؟ و خدا سپاسگزاري داناست. نکتهها و اشارهها: 1. مجازاتهاي الهی به خاطر انتقام یا قدرتنمایی
نیست، همانگونه که براي جبران خسارت نیز نیست؛ این امور برخاسته از نقص وکمبود است و ذات پاك خدا از آنها مبرّاست؛
پس مجازاتهاي الهی همگی بازتاب ونتیجهي اعمال بد وعقاید انحرافی انسانهاست و ریشه در عدالت الهی دارد. 2. شکرگزاري
چند گونه است: گاهی لفظی است که با سپاسگزاري ص: 351 تحقق مییابد و گاهی عملی است که
با به کار بردن هر نعمت در راهی که براي آن آفریده شده است، محقّق میشود. در این آیه نوع دوم مقصود است؛ یعنی اگر شما
ایمان داشته باشید و مواهب الهی را در موارد شایسته به کار گیرید و از آن سوء استفاده نکنید، بدون شک کوچکترین مجازاتی
شده است؛ این به خاطر آن است که تا انسان « ایمان » مقدّم بر « شکرگزاري » دامن شما را نخواهد گرفت. 3. در آیهي فوق، موضوع
آري، «1» . نعمتهاي خدا را نشناسد و به مقام شکرگزاري (اجمالی) نرسد، نمیتواند خود او را کاملًا بشناسد و به او ایمان آورد
شناخت نعمتها و شکر آنها زمینهساز ایمان است. 4. ایمان و شکر دو فایده دارد: نجات از عذاب الهی و دریافت بیشتر لطف و
صفحه 95 از 117
پاداش خدا که همان سپاسگزاري اوست. 5. خدا با آنکه به همه نعمت داده و بینیاز است، از بندگان شکرگزارش سپاسگزاري
آموزهها و پیامها: 1. سپاسگزاري و ایمان شما از موانع عذاب است. 2. خدا از «2» ! میکند؛ پس چرا ما شکرگزار او نباشیم
شکرگزاري شما آگاه است و بدان پاداش میدهد. 3. ایمان آورید و سپاسگزار باشید تا از عذاب الهی نجات یابید. *** 0 قرآن
کریم در آیهي صد و چهل و هشتم سورهي نساء با نکوهش صداي بلند، حق فریادکشی مظلومان را به رسمیت میشناسد و
میفرماید: 148 . لَّایُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً ص: 352 خدا،
بانگ زدن به بد زبانی را، دوست ندارد؛ مگر کسی که مورد ستم واقع شده باشد؛ و خدا، شنواي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. خدا
است؛ یعنی عیبهاي دیگران را میپوشاند و از این رو دوست ندارد که مردم پردهدري کنند و عیبهاي دیگران را « ستّار العیوب »
فاش سازند و آبروي آنها را ببرند و فریادکشی و بدگویی را دوست ندارد. 2. اگر به مفاد آیهي فوق عمل شود، پیوندهاي اجتماعی
قويتر و اعتماد عمومی بر قرار میشود؛ هر انسانی معمولًا نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر برملا شود، پیوندهاي اجتماعی و اعتماد
سوء استفاده کنند و ستمهاي « عیبپوشی مؤمنان » عمومی متزلزل میگردد. 3. ممکن است برخی از ستمگران از دستور اخلاقی
خود را بپوشانند؛ از این رو آیهي فوق این مورد را استثنا کرده و افراد مظلوم میتوانند براي دفاع از خویش در برابر ظلم، شکایت
4. مظلوم حق دارد که فریاد بزند و «2» . و تا دفع ستم از پاي ننشینند «1» کنند و یا آشکارا از ستمگران مذمت، انتقاد و غیبت نمایند
. حق خویش را بگیرد، اما در این گونه موارد نیز لازم است، به سخنانی که مربوط به ظلم ظالم و دفاع از مظلوم است، اکتفا کند. 5
از امام صادق علیه السلام حکایت شده که در مورد این آیه فرمودند: هر کس، دیگري را مهمان کند و به تفسیر قرآن مهر جلد
«1» . چهارم، ص: 353 صورت نامناسب از او پذیرایی کند، آن مهمان مورد ستم واقع شده و میتواند کار بد مهماندار را بازگو کند
تذکر: روشن است که این مورد یکی از مصادیق آیهي فوق است و آیه منحصر در این مورد نیست. آموزهها و پیامها: 1. قانون
کلّی، ممنوعیت افشاگري دربارهي عیوب مردم است، مگر در موارد خاص. 2. اسلام حامی مظلومان است و به آنان اجازه میدهد
که بر سر ستمگران فریاد بکشند. 3. در جامعهي اسلامی آلودگی صوتی ایجاد نکنید. 4. بر سر ستمکاران فریاد بکشید و با تبلیغات
آنان را سرکوب کنید (و حق خود را بازستانید). *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و نهم سورهي نساء به لزوم انجام نیکیها و
بخشش بديها اشاره میکند و میفرماید: 149 . إِن تُبْدُواْ خَیْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَ انَ عَفُوّاً قَدِیراً اگر نیکی را
آشکار کنید یا پنهانش سازید، یا از بدي در گذرید، پس در واقع خدا، بخشایندهاي تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. در اسلام هم
نه ظلم کنید و نه » : دستور عفو داده شده و هم دستور مبارزه با ظلم. ص: 354 از طرفی قرآن میفرماید
و نیز دستور قصاص و مقابله به مثل میدهد و امام علی علیه السلام نیز میفرماید: دشمن ستمگر و یار مظلوم «1» «. تن به ظلم دهید
دستور عفو میدهد. آري، معناي عفو اسلامی آن نیست که حقّ «3» و از طرف دیگر در این آیه و آیات دیگر قرآن «2» . باشید
ولی این بخشش «4» ، مظلوم را پایمال کنید و یا زیربار ذلّت و ظلم بروید. 2. قرآن کریم بارها دستور به عفو و بخشش داده است
مخصوص موارد قدرت و پیروزي مسلمانان بر دشمن است که موجب اصلاح و تربیت او میشود. اما در مواردي که خطر دشمن
باقی است و هنوز شکست نخورده و بخشش او را جَسورتر میکند، نباید دشمنان را ببخشیم و آزاد کنیم. 3. عفو خطاکار از موضع
4. انجام «5» . قدرت ارزشمند است، همانطور که از امام علی علیه السلام میفرماید: بخشودن دشمن، سپاس چیره شدن بر اوست
کارهاي نیکِ آشکار و مخفی، هر دو مطلوب است؛ البته در برخی موارد آشکار کردن آن بهتر است، زیرا از آن الگوبرداري
میشود و گاهی مخفی کردن کار نیک بهتر است تا آبروي امدادگیران و اخلاص امداد رسان حفظ شود. تفسیر قرآن مهر جلد
چهارم، ص: 355 آموزهها و پیامها: 1. اصل انجام کار نیک مهم است؛ چه پنهان و چه آشکار. 2. خدا بسیار بخشنده است و
بخشش بديها را دوست دارد. 3. با خلافکارها بزرگوارانه و با گذشت برخورد کنید. *** قرآن کریم در آیات صد و پنجاهم و
صد و پنجاه و یکم سورهي نساء تبعیض در ایمان به پیامبران را کاري کفرآمیز میشمارد و با اشاره به فرجام عذاب آلود کافران
صفحه 96 از 117
میفرماید: 150 و 151 . إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ
أَن یَتَّخِ ذُواْ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا* أُوْلئِکَ هُمُ الْکفِرُونَ حَقّاً وَأَعْتَدْنَا لِلْکفِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً براستی کسانی که به خدا و فرستادگانش کفر
به برخی ایمان میآوریم، و برخی را انکار » : میورزند، و میخواهند که بین خدا و فرستادگانش جدایی اندازند، و میگویند
و میخواهند میان آن (دو) راهی را اتخاذ کنند،* در حقیقت آنان، فقط کافرند؛ و براي کافران، عذابی خوار کننده فراهم «. میکنیم
ساختهایم. نکتهها و اشارهها: 1. تبعیض در قبول واقعیتها و ایمان نیاوردن به برخی پیامبران، ریشه در هوا و هوس، تعصبات
جاهلانه، تنگنظريها و احیاناً حسادت دارد و نشانهي عدم ایمان و کفرورزي به خداست؛ ایمان آن نیست که انسان هر چه مطابق
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . میل اوست بپذیرد و آنچه مخالف هوا و میل اوست، رد کند؛ این یک نوع هواپرستی است نه خداپرستی
2. جریان نبوت، یک سلسلهي به هم پیوسته است و پیامبران، معلّمان کلاسهاي مختلف بشرند که لازم است به چهارم، ص: 356
3. عذاب کافران در «1» . همهي این جریان اعتقاد داشته باشیم و همهي ادیان الهی را در قلمرو تاریخی خود به رسمیت بشناسیم
خوار کننده و توهینآمیز) توصیف شده است؛ شاید بدین خاطر که این کافران با تفاوت گذاشتن میان ) « مَهین » آیهي فوق با واژهي
پیامبران، در واقع به گروهی از فرستادگان خدا توهین کردند؛ پس باید عذاب آنان متناسب با کردارشان باشد. در رستاخیز عذاب
آموزهها و پیامها: 1. خدا «2» . هر گروه متناسب با عمل آنهاست. 4. جهنّم، هم اکنون نیز وجود دارد و براي کافران مهیّا شده است
و فرستادگانش در مسیر واحدي قرار دارند و ایمان به بعضی از آنها و کفر ورزیدن به بقیه روا نیست. 2. ایمان نداشتن به برخی
پیامبران، عقیدهاي کفرآمیز (و التقاطی) است. 3. بین پیامبران تفاوت نگذارید و به برخی کفر نورزید (که این عقیدهاي التقاطی
است). 4. کافران فرجامی عذاب آلود دارند. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و دوم سورهي نساء به ایمان مؤمنان نسبت به
152 . وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ همهي پیامبران و پاداش آنان اشاره کرده، و میفرماید: ص: 357
یُفَرِّقُواْ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ أُوْلئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً و [لی کسانی که به خدا و فرستادگانش ایمان آورده، و
میان هیچ یک از آنان فرق نگذاشتهاند، آنان در آینده [خدا،] پاداشهایشان را به آنها خواهد داد؛ و خدا بسیار آمرزنده مهرورز
است. نکتهها و اشارهها: 1. ایمان به همهي فرستادگان خدا لازم است که معلّمان کلاسهاي تربیت انسان در طول تاریخ بودهاند، اما
به رسمیت شناختن آنها، منافاتی با برتر دانستن برخی نسبت به برخی دیگر ندارد؛ تفاوت درجات آنان، همانند تفاوت مأموریتهاي
مؤمنان » معرفی کرد، اما در این آیه از مؤمنان با عنوان « کافران حقیقی » 2. در آیهي قبل کافران را با عنوان «1» . آنان، قطعی است
3. در آیهي فوق «2» . یاد نشد؛ شاید بدان سبب که مؤمن حقیقی، علاوه بر ایمان، باید از نظر عمل نیز پاك و شایسته باشد « حقیقی
یاد شده است، تا بگوید که مؤمنان مستحق این پاداش هستند و این اجر آنهاست. این لطف بینهایت « اجر » از ثواب الهی با عنوان
حق را میرساند؛ با اینکه همهي هستی و امکانات و ابزارها از اوست، ولی باز هم به ما پاداش میدهد و نام آن را اجر میگذارد.
آموزهها و پیامها: 1. با ایمان به همهي پیامبران الهی، ایمانتان را کامل کنید. 2. ایمان به پیامبران الهی از ایمان به خدا جدا «3»
نیست. 3. پاداش مؤمنان متوقف بر ایمان کامل آنهاست. *** ص: 358 قرآن کریم در آیهي صد و
پنجاه و سوم سورهي نساء به بهانه جوییهاي یهودیان اشاره میکند و میفرماید: 153 . یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتبِ أَن تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتباً مِّنَ
السَ مَآءِ فَقَدْ سأَلُواْ مُوسَی أَکْبَرَ مِن ذلِکَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَ ذَتْهُمُ الصعِقَۀُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَ ذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَیِّنتُ
فَعَفَوْنَا عَن ذلِکَ وَءَاتَیْنَا مُوسَی سُلْطناً مُّبِیناً (یهودیانِ) اهل کتاب از تو میخواهند که کتابی از آسمان (یکباره) بر آنان فرود آوري؛ و
پس بخاطر ستمشان، صاعقه آنان را فرو گرفت. «! خدا را آشکارا به ما بنماي » : بیقین از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند
سپس، بعد از دلیلهاي روشن (معجزه آسا) که برایشان آمد، گوساله (پرستی) را انتخاب کردند، و [لی ما] آن را بخشیدیم؛ و به
موسی، دلیلی روشن دادیم. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از یهودیان نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند
آیهي فوق و آیات «. اگر تو پیامبر خدایی، کتاب الهی خود را یکجا بر ما عرضه کن، همانطور که موسی تورات را یکجا آورد »
صفحه 97 از 117
نکتهها و اشارهها: 1. هدف از فرود آمدن کتابهاي الهی، ارشاد و هدایت و «1» . بعد بدین مناسبت فرود آمد و به آنها پاسخ داد
تربیت است که گاهی این هدف با نزول یکجا و یک مرتبهي کتاب تأمین میشود و گاهی نزول تدریجی و آیهي به آیه کتاب،
کمک بیشتري به اهداف پیامبران ص: 359 میکند. از این رو برخی کتابهاي الهی، مثل قرآن، به
تدریج بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و به مردم ابلاغ شد. 2. برخی از مفسران بر آناند که نازل شدن تورات به یکباره، از
پس «1» . نظر تاریخی مسلّم نیست، و یک جا فرود آمدن قسمتی از تورات، یعنی فرمانهاي دهگانه، باعث این توهّم شده است
ادعاي یهودیان در این مورد مخدوش است. 3. یهودیان در تقاضاي نزول یکبارهي قرآن حسن نیّت نداشتند؛ چرا که به اهداف
پیامبران و کتابهاي الهی توجه نمیکردند و به جاي آنکه از پیامبر صلی الله علیه و آله، دلایل نبوّت و تعلیمات عالی و ارزنده
بخواهند، بهانهجویی میکردند. 4. دیدن خدا محال است؛ زیرا چشم ما فقط اجسام محسوس و محدود را میبیند و خدا جسم و
محدود و محسوس نیست. 5. یهودیان معاصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با اعمال پیشینیان خود موافق بودند و به آن اعتراض
و مورد سرزنش قرار میگیرند. آري، گاهی ممکن است اعمال، «2» نمیکردند؛ از این رو شریک اعمال آنها به شمار میآیند
عقاید و اخلاق ناپسند نیاکان، براي نسلهاي آینده، سوء سابقه به حساب آید. 6. آیهي فوق به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در
برابر بهانهجویی یهودیان دل داري میدهد که اگر یهودیان ایمان نیاوردند ناراحت نباشد، چون آنان در برابر پیامبران دیگر نیز
لجوج و بهانهجو بودند. 7. در مورد فرود آمدن صاعقه بر بنی اسرائیل و گوسالهپرستی آنان، ذیل ص:
نیز در سورههاي هود، آیهي 96 و سورهي « سلطان مبین » 51 و 56 سورهي بقره توضیح دادیم. و در مورد ،93 ، 360 آیات 92
مؤمنون، آیهي 45 و سورهي غافر، آیهي 23 مطالبی بیان خواهیم کرد. آموزهها و پیامها: 1. بهانه جوییهاي یهودیان سابقهاي
تاریخی دارد (پس تعجّب نکنید). 2. بهانهتراشی در برابر رهبران الهی، نوعی ستمکاري است. 3. خدا در نهایت رهبران الهی را
. پیروزي و برتري میدهد و مردم خطاکار را میبخشد. 4. در برابر رهبران الهی بهانهتراشی نکنید که گرفتار عذاب الهی میشوید. 5
بعد از روشن شدن دلایل حقایق، به کژراهه نروید که گرفتار عذاب الهی میشوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و چهارم
سورهي نساء به برخی از پیمانها و وظایف یهودیان که بدانها عمل نکردند اشاره میکند و میفرماید: 154 . وَ رَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُورَ
بِمِیثقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُلْنَا لَهُمْ لَاتَعْدُواْ فِی السَّبْتِ وَأَخَ ذْنَا مِنْهُم مِّیثقاً غَلِیظاً و بخاطر (گرفتن) پیمان محکم از آنان،
در (روز) » : و (نیز) به آنان گفتیم «. از در (بیت المقدس) فروتنانه وارد شوید » : (کوه) طور را بر فرازشان بر افراشتیم؛ و به آنان گفتیم
و از آنان پیمان محکم شدیدي گرفتیم. ص: 361 نکتهها و اشارهها: 1. در مورد «. شنبه تعدّي نکنید
واقعهي روز شنبه نیز ذیل آیهي 65 سورهي بقره و 47 سورهي نساء مباحثی را مطرح کردیم. خلاصهي ماجرا این بود که به یهودیان
دستور داده شد، در روزهاي هفته کار کنند و ماهی بگیرند، ولی در روزهاي شنبه ماهی نگیرند. برخی از آنان حوضچههایی
درست کرده بودند، که در روز شنبه ماهیها به داخل آن میآمدند، سپس درِ آن حوضچه را مسدود میکردند و در روز یکشنبه
آن ماهیان را صید میکردند و با این حیله از فرمان الهی میگریختند؛ از این رو خدا آنها را مجازات کرد. آیهي فوق به این دستور
الهی و نقض پیمان یهودیان در واقعهي روز شنبه اشاره میکند. 2. از یهودیان در گذشته پیمانهاي محکمی گرفته شد و آنان
(همانطور که در آیهي بعد اشاره خواهد شد) به این پیمانها عمل نکردند. این عادت زشت هنوز هم در صهیونیستها وجود دارد
و همواره پیمان خود با همسایگان را میشکنند. 3. این گونه آیات هشداري به همهي بشریت و به ویژه مسلمانان است که مواظب
باشند راه غلط یهودیان را نپیمایند و از گذشتگان عبرت بگیرند و به پیمانهاي خود وفادار باشند. 4. در مورد کوه طور و چگونگی
قرار گرفتن آن بالاي سر یهودیان و پیمانی که از آنان گرفته شد، ذیل آیهي 63 و 93 سورهي بقره و در مورد وارد شدن به درِ بیت
المقدس با خضوع و خشوع (براي توبه کردن از گناهان) نیز ذیل آیهي 58 همان سوره توضیح دادیم. آموزهها و پیامها: 1. در
گذشته پیمانهاي محکمی از یهودیان گرفته شد (ولی به پیمان خود وفا نکردند، پس مواظب باشید).
صفحه 98 از 117
2. از سرنوشت یهود (و پیمانشکنیهاي آنان) عبرت بگیرید. 3. با مطالعهي سرگذشت بنی اسرائیل، یهودشناس شوید (و ص: 362
مراقب باشید). *** قرآن مجید در آیهي صد و پنجاه و پنجم سورهي نساء بار دیگر به برخی از خلافکاريهاي یهودیان اشاره
میکند و میفرماید: 155 . فَبِمَ ا نَقْضِ هِم مِّیثقَهُمْ وَکُفْرِهِم بِئَایتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ حَ قٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْهَا
بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا پس به سبب شکستن ایشان پیمان خویش را، و انکارشان (نسبت) به آیات خدا، و بناحق کشتن آنان
از رحمت خدا دور شدند.) بلکه خدا بخاطر ) «. دلها (و مرکز ادراك) ما پوشش [و مانع دارد » :( پیامبران را، و گفتارشان (که
کفرشان، بر آن (دل) ها مُهر نهاده؛ پس جز اندکی ایمان نمیآورند؛ نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل به برخی از صفات زشت
یهودیان و بهانهجوییهاي آنان اشاره شد و این آیه به چهار خصلت دیگر آنان اشاره میکند، که عبارتاند از: الف) پیمانشکنی؛
ب) انکار کردن آیات الهی و کفرورزي نسبت به آنها؛ ج) کشتن به ناحق پیامبران الهی و راهنمایان بشر؛ د) مسخره کردن پیامبران؛
2. خدا به خاطر خلافکاريها و «. بر دلهاي ما پرده افکنده شده که مانع شنیدن و پذیرش دعوت شماست » آنان میگفتند
دشمنیهاي یهودیان با پیامبران الهی، آنان را از رحمت خویش دور ساخت و قسمتی از نعمتهاي خود را نیز بر تفسیر قرآن مهر
به طوري که ،«2» 3. خدا به خاطر کفر و بیایمانی یهودیان بر دلهایشان به کلی مهر زد «1» . جلد چهارم، ص: 363 آنان حرام نمود
هیچ سخن حقی در آنها نفوذ نمیکند و جز افراد کمی که خود را از این لجاجتها و خلافکاريها بر کنار داشتهاند، ایمان
نمیآورند. 4. پیمانشکنی، گناه بزرگی است که همردیف کفر و یا زمینهساز آن است. 5. گناه انکار و کفر سبب محرومیتهاي
معنوي و علمی میشود؛ یعنی به قلب و نفس انسان مهر زده میشود، به طوري که دیگر حقایق را درك نمیکند و، در نتیجه، کمتر
ایمان میآورند. 6. ناسپاسی یهودیان تا آنجاست که پس از نجاتشان به دست پیامبران الهی، اقدام به کشتن پیامبران بعدي کردند.
قرآن کریم این مطلب را در سورهي بقره، آیهي 91 و سورهي آل عمران، آیات 112 و 181 تکرار کرده است تا زشتیاش را «3»
کاملًا نمایان سازد. آموزهها و پیامها: 1. پیمانشکنی، کفرورزي و رهبرکشی موجب محرومیت انسان از الطاف الهی میشود. تفسیر
2. کفرورزي موجب مهرزدگی بر دلها و محرومیّت از ایمان میشود. 3. از سرنوشت یهودیان قرآن مهر جلد چهارم، ص: 364
عبرت بگیرید و یهود شناس شوید. مسیحیان و یهودیان قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و ششم سورهي نساء به تهمت یهودیان به
حضرت مریم علیها السلام اشاره میکند و میفرماید: 156 . وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَی مَرْیَمَ بُهْتناً عَظِیماً و (نیز) بخاطر کفرشان، و
گفتارشان (که) تهمت بزرگی بر مریم بود؛ نکتهها و اشارهها: 1. نسبت گناه بزرگ (زنا) به حضرت مریم، تنها نسبت ناروا به او
نبود، بلکه نسبت زنازادگی به حضرت عیسی علیه السلام هم بود؛ این گناه (تهمت زدن به پیامبر)، دلیل کفر آنها به عیسی علیه
السلام است. 2. یکی از خدمات قرآن کریم به بشریت آن بود که به پاكدامنی حضرت مریم علیه السلام تصریح کرد؛ از این رو
قرآن چنان منّتی بر مسیحیان جهان دارد که بزرگان آنان را به خضوع در برابر قرآن واداشت. آموزهها و پیامها: 1. یهودیان افرادي
کفرپیشه و تهمتزن هستند. 2. کفر و بهتان از عوامل محرومیت انسان از الطاف الهی است. 3. به افراد پاك تهمت نزنید، که تهمت
همردیف کفر است. *** قرآن کریم در آیات صد و پنجاه و هفتم و صد و پنجاه و هشتم سورهي نساء به گفتار نادرست یهودیان
در بارهي قتل عیسی علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 157 و 158 . وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ
وَمَا صَ لَبُوهُ وَلکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینَاً* بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ
که ما، مسیح، عیسی پسر مریم، فرستاده خدا را » : اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً ص: 365 و (بخاطر) گفتارشان
از رحمت خدا دور شدند.) و حال آنکه وي را نکشتند، و او را بر دار نیاویختند، و لیکن (امر) بر آنان مشتبه شد. و قطعاً ) «. کشتیم
کسانی که در (باره قتل) او اختلاف کردند، از آن در شکّند، و براي شان هیچ علمی به آن جز پیروي از گمان نیست. و یقیناً او را
نکشتند؛* بلکه خدا او را به سوي خود، بالا برد؛ و خدا، شکست ناپذیري فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. حضرت مسیح علیه
2. مسئلهي کشته «1» . السلام هم آمدن و هم رفتنش غیر طبیعی بود. او عروج کرد و مهمان خدا شد، تا ذخیرهاي براي آینده باشد
صفحه 99 از 117
این ادّعا زیربناي آیین «2» . شدن مسیح علیه السلام که ادّعاي یهودیان بود، در انجیلهاي چهارگانهي مسیحیان نیز آمده است
و بازخرید گناهان بشر به این جهان « فدا شدن » بود که براي « فرزند خدا » مسیحیت را تشکیل میدهد که معتقدند عیسی علیه السلام
را شعار خود قرار دادهاند. قرآن کریم این مطلب را ناشی از شبههاي میداند که براي « صلیب » آمد و از این روست که مسیحیان
آنان پیش آمد و عیسی علیه السلام در واقع کشته نشده است. 3. در مورد کشته شدن مسیح علیه السلام و عقاید مسیحیان نسبت به
او، لازم است به چند نکته توجه کنیم تا شبهات برطرف شود: الف) مسیح علیه السلام پیامبري همچون سایر پیامبران بود و فرزند
خدا نبود؛ زیرا با توجه به دلایل عقلی خداوند یکتاست و ممکن نیست که شبیه و نظیر و فرزند و همسر داشته باشد. ب) فدا و
قربانی گناهان دیگران شدن، مطلبی غیرمنطقی است و هر ص: 366 کس در گرو اعمال خویش است
و راه نجات نیز تنها به ایمان و عمل صالح است و اصولًا عقیده به فدا نوعی تشویق به گناه و فساد است. ج) با توجه به اینکه
انجیلهاي چهارگانه سالها بعد از مسیح علیه السلام نوشته شدهاند و به گفتهي آنان شاگردان مسیح علیه السلام در هنگام به صلیب
پس کسی از آنان شاهد به صلیب کشیدن عیسی علیه السلام نبود و این مطلب را از مردم ؛«1» کشیده شدن او همگی فرار کردند
حکایت کردهاند؛ و از این رو احتمال اشتباه در این مطلب زیاد است. د) کسانی که براي دستگیري عیسی علیه السلام رفتند،
لشگریان رومی بودند که او را نمیشناختند و، به علاوه، این کار در شب انجام شد؛ از این رو احتمال اشتباه در مورد تشخیص
بوده باشد که شباهت « یهوداي اسخریوطی » ، مصداق و فرد، زیاد است. ه) برخی احتمال دادهاند که فرد دستگیر و اعدام شده
کاملی به مسیح علیه السلام داشت. او در حلقهي محاصرهي نظامیان بود که دوستان مسیح علیه السلام فرار کردند؛ بنابراین کسی او
و) رفتار «2» . را ندید که آیا حتماً مسیح است یا نه و جالب این است که پس از این واقعه دیگر یهوداي اسخریوطی دیده نشد
شخص دستگیر شده با رفتار مسیح علیه السلام مطابقت نداشت؛ زیرا طبق گزارش انجیلها، در حضور حاکم از خود دفاع نکرد و
این رفتارها مناسب یک پیامبر الهی نیست و مطلب را «3» . در بالاي صلیب هم از خدا شکایت کرد که چرا او را تنها گذارده است
به صلیب کشیده شدن عیسی ،« بِرنابا » بسیار مشکوك میکند. ز) برخی انجیلهاي موجود (غیر از انجیلهاي چهارگانه)، مانند انجیل
ح) برخی از محققان «1» . را نفی کرده و برخی فرقههاي ص: 367 مسیحی نیز در آن تردید کردهاند
مسیحی گفتهاند که دو عیسی در تاریخ وجود داشتهاند: یک عیسی که به صلیب کشیده شد و یک عیسی که به صلیب کشیده نشد
از مجموع این مطالب استفاده میشود که به صلیب کشیده شدن عیسی علیه السلام یک «2» . و میان آن دو پانصد سال فاصله بود
4. در مورد اختلاف دربارهي مسیح علیه السلام که در آیه بدان اشاره «3» . اشتباه تاریخی است و سخن قرآن بر حق و صحیح است
شد، مفسران قرآن چند احتمال دادهاند: الف) این اختلاف مربوط به مقام مسیح بود که برخی از مسیحیان او را خدا میدانستند و
برخی از یهودیان او را پیامبر هم نمیدانستند و همگی در اشتباه بودند و از روي علم سخن نمیگفتند. ب) این اختلاف مربوط به
قتل مسیح بود که برخی مدعی کشتن او بودند و برخی میگفتند کشته نشده است، ولی هر دو گروه به گفتههاي خود اطمینان
نداشتند و تردید داشتند که شخص کشته شده مسیح بود یا کس دیگر. آموزهها و پیامها: 1. خبر کشته شدن عیسی علیه السلام،
یک اشتباه تاریخی و شایعهي یهودیان بود. 2. عیسی زنده ماند و عروج نمود. 3. در مورد سرنوشت رهبران الهی و مطالب تاریخی،
4. عیسی را فرزند مریم و پیامبر الهی بدانید (نه آگاهانه سخن بگویید و گمانهزنی نکنید. ص: 368
پسر خدا). *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و نهم سورهي نساء به ایمان اهل کتاب به عیسی علیه السلام قبل از مرگ اشاره
میکند و میفرماید: 159 . وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتبِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیمَۀِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَ هِیداً و (کسی) از اهل کتاب نیست
مگر اینکه پیش از مرگش، حتماً به او [: عیسی ایمان میآورد؛ و روز رستاخیز [مسیح،] بر آنان گواه خواهد بود. نکتهها و اشارهها:
1. منظور از ایمان به عیسی علیه السلام قبل از مرگ چیست؟ مفسران قرآن در این مورد چند احتمال مطرح کردهاند: الف) مقصود
ایمان آوردن یهودیان و مسیحیان قبل از مرگشان به مسیح علیه السلام باشد؛ زیرا کافر وقتی در آستانهي مرگ قرار میگیرد، پردهها
صفحه 100 از 117
از جلوي چشمش کنار میرود و بسیاري از حقایق را میبیند؛ از جمله مقام عیسی علیه السلام را مشاهده میکند و به او ایمان
ب) مقصود آن باشد که تمام یهودیان و مسیحیان قبل از فوت مسیح «1» . میآورد، هر چند ایمان در آستانهي مرگ سودي ندارد
علیه السلام به او ایمان میآورند؛ یعنی همانطور که در روایات اسلامی آمده است، در هنگام ظهور حضرت مهدي (عج)، حضرت
عیسی علیه السلام نیز فرود میآید و پشت سر او نماز میگزارد و مسیحیان و یهودیانی که او را میبینند، به تفسیر قرآن مهر جلد
همانگونه که از امام باقر علیه السلام در «1» ؛ چهارم، ص: 369 حضرت مهدي علیه السلام و مسیح علیه السلام ایمان میآورند
از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز حکایت شده که فرمود: چگونه خواهید بود، «2» . مورد تفسیر آیهي فوق حکایت شده است
ج) در برخی از روایات از امام باقر و «3» . هنگامی که فرزند مریم در میان شما فرود آید، در حالی که پیشواي شما از خود شماست
امام صادق علیهما السلام حکایت شده است که انسان قبل از مرگش، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام را
مشاهده میکند و مقصود از ایمان اهل کتاب، همان دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ایمان آوردن به اوست. در برخی
در آیهي فوق بر فرزندان فاطمه علیها السلام تطبیق شدهاند که هر کدام از آنها، قبل از فوت، به امام « اهل کتاب » روایات نیز
روشن است که اینگونه روایات از باب بیان باطن آیه است؛ یعنی توسعه در معناي اهل کتاب «4» . (معصوم خویش) اقرار میکنند
و بیان برخی مصادیق آن است، و گر نه ظاهر آیه همان دو معناي قبل است. 2. مسیح علیه السلام در روز قیامت بر ضد یهودیان و
مسیحیان شهادت میدهد؛ چون او مردم را به ربوبیّت پروردگار دعوت کرده است؛ نه به خدایی و الوهیّت خود؛ بنابراین کسانی که
مسیح را خدا میدانند محکوم میشوند. ص: 370 آموزهها و پیامها: 1. روزي حقیقت روشن میشود
واهل کتاب بهعیسی علیه السلام ایمان میآورند. 2. یکی از گواهان رستاخیز، پیامبران الهی هستند. 3. قبل از آنکه مرگ فرا برسد
به حقیقت اعتراف کنید (که بعداً دیر میشود). 4. به گونهاي عمل کنید که پیامبر شما علیه شما گواهی ندهد. *** قرآن کریم در
آیهي صد و شصتم سورهي نساء به ستمکاري یهودیان و مجازات آنها در این جهان اشاره میکند و میفرماید: 160 . فَبِظُلْمٍ مِّنَ
الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِ َ ص دِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ کَ ثِیراً و بخاطر ظلم کسانی که یهودي شدند، و به سبب منع
. زیادشان از راه خدا، (بخشی از خوراکیهاي) پاکیزهاي را که براي آنان حلال شده بود، بر آنان حرام کردیم. نکتهها و اشارهها: 1
مقصود از حرام کردن چیزهاي پاك و پاکیزه همان است که در آیهي 146 سورهي انعام بدان اشاره شده که میفرماید: ما به خاطر
نباشد (مانند شتر) بر آنان حرام کردیم، و خوردن پیه گاو و گوسفند را- که مورد « سُمچاك » ستم یهودیان، هر حیوانی را که
علاقهي آنان بود- بر آنها ممنوع ساختیم، مگر آن قسمتی را که در پشت حیوان و یا در اطراف اجزاي داخلی شکم و یا مخلوط به
2. حرام کردن موارد مذکور بر یهودیان، یک نوع تحریم قانونی و محاصرهي استخوان بود. ص: 371
اقتصادي علیه آنان بود و از نظر بهداشتی و تکوینی، ممنوع نبود؛ یعنی این نعمتها به صورت طبیعی در اختیار آنان بود، اما شرعاً از
خوردن آنها منع شده بودند تا مجازات شوند. در تورات کنونی نیز تحریم قسمتی از این موارد بیان شده، اما به جنبهي کیفري آن
3. از برخی روایات و کلمات مفسّران استفاده میشود که این ممنوعیت، مخصوص ستمگران بود. در حدیثی «1» . اشاره نشده است
از امام صادق علیه السلام حکایت شده که زمامداران بنی اسرائیل، فقرا را از خوردن گوشت پرندگان و چربی حیوانات منع
4. بستن راه خدا، شیوههاي مختلفی دارد، «2» . میکردند و خدا به خاطر این ستم، خوردن برخی غذاها را براي آنها ممنوع ساخت
مثل تحریف و کتمان حقایق، بدعتگذاري، فساد در زمین و ایجاد انحراف در مردم و ... که همگی میتواند عامل محرومیت از
. نعمتهاي الهی باشد. آموزهها و پیامها: 1. یهودیان، ستمکار و مانع راه خدا هستند. (آنها را به خوبی بشناسید و مراقب باشید). 2
. ستمکاري و منع راه خدا موجب محرومیت از نعمتهاي الهی میشود. 3. یهودیان را با محاصرهي اقتصادي تنبیه و تربیت کنید. 4
از محاصرهي اقتصادي، علیه ستمکاران و دشمنان راه خدا استفاده ص: 372 کنید. 5. ستمکاري نکنید
و مانع راه خدا نشوید که خدا شما را محروم میسازد. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و یکم سورهي نساء به برخی از
صفحه 101 از 117
خلافکاريهاي دیگر یهودیان اشاره میکند و میفرماید: 161 . وَأَخْذِهِمُ الرِّبواْ وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْولَ النَّاسِ بِالْبطِلِ وَأَعْتَدْنَا
لِلْکفِرِینَ مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً و (همچنین بخاطر) ربا گرفتنشان، در حالی که، بیقین از آن منع شده بودند، و به ناروا خوردنشان اموال
مخصوص اسلام « رباخواري » مردم را، و براي کافران از ایشان، عذاب دردناکی آماده کردهایم. نکتهها و اشارهها: 1. حرام بودن
اما یهودیان به این «1» . نیست؛ در دین یهود نیز رباخواري حرام است و در تورات کنونی نیز به حرمت رباخواري اشاره شده است
حکم الهی توجه نمیکنند و هم اکنون بزرگترین رباخواران دنیا یهودياند. 2. رباخواري ظاهراً منبع درآمد مالی است، اما در
3. استفاده از «3» . چون نوعی اعلام جنگ با خداي سبحان بهشمار میآید «2» ؛ حقیقت زمینهساز محرومیت و عذاب الهی است
اموال دیگران، بدون اینکه در چهارچوب معاملات و پیمانهاي عقلایی شرعی قرار گیرد، خوردن اموال به باطل است و از این رو
عذاب دردناك آماده » 4. تعبیر «1» . ص: 373 ممنوع میباشد. این ممنوعیت مورد تأکید اسلام است
اشاره دارد که جهنّم هم اکنون آفریده و آماده شده است. آموزهها و پیامها: 1. یهودیان، رباخوار و باطلخوار هستند ،«. کردهایم
. (پس شما مراقب باشید). 2. رباخواري و باطلخواري موجب محرومیت از نعمتهاي الهی و عذاب دردناك الهی میشود. 3
رباخواري و باطل خواري نکنید که خدا شما را محروم میسازد و مجازات میکند. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و دوم
سورهي نساء به دانشمندان با ایمان یهود و ویژگیها و پاداش آنان اشاره میکند و میفرماید: 162 . لکِنِ الرسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ
وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَالْمُقِیمِینَ الصَّلَوةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أُوْلئِکَ
سَنُؤْتِیهِمْ أَجْراً عَظِیماً ولیکن استواران در دانش از میان آن (یهودي) ان و مؤمنان، به آنچه به سوي تو فرود آمده، و آنچه پیش از تو
فرو فرستاده شده، ایمان میآورند؛ و (بویژه) بر پا دارندگان نماز و پرداخت کنندگان (مالیاتِ) زکات و ایمان آورندگان به خدا و
روز باز پسین؛ آنان (اند که) بزودي پاداش بزرگی به ایشان خواهیم داد. ص: 374 نکتهها و اشارهها:
1. آیهي فوق به این واقعیت مهم اشاره میکند که نکوهش یهود در قرآن، به هیچ وجه، جنبهي نژادي ندارد؛ این مذمّتها، تنها
متوجه افراد آلوده و منحرف یهود است و اگر کسی به مقتضاي علم خویش عمل کند و ایمان آورد، پاداش بزرگی در انتظار
اوست؛ از این رو گروهی از یهودیان به هنگام ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، با مشاهدهي دلایل حقانیّت او، به اسلام
2. در این آیه به چند محور اساسي صفات، «1» . گرویدند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سایر مسلمانان محترمانه آنان را پذیرفتند
اعمال و عقاید دانشمندان و مؤمنان اشاره شده است: الف) ایمان به خداي متعال؛ ب) ژرفاندیشی در دانش؛ ج) ایمان به آنچه بر
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمده است (قرآن کریم)؛ د) ایمان به کتابهاي الهی قبلی؛ ه) بر پا داشتن نماز؛ و) پرداخت
مالیات زکات؛ ز) ایمان به روز بازپسین؛ یعنی در بُعد معرفتی به ژرفاندیشی در علم و در بُعد اعتقادي به توحید، نبوت و معاد
از میان « نماز و زکات » اشاره شده و در بُعد عملی و عبادي از پیوند با خدا و خلق (نماز و زکات) یاد شده است. 3. یادآوري
آري، نماز و زکات در بسیاري از موارد در قرآن کنار هم تفسیر قرآن مهر «2» . عبادات و اعمال، نشانهي اهمیت آنها در دین است
. جلد چهارم، ص: 375 میآیند، تا نشان داده شود که اهل نماز باید اهل زکات و انفاقهاي مالی هم باشند. آموزهها و پیامها: 1
ژرفاندیشی در دانش، ایمانآفرین است و انسان را با خدا و خلق پیوند میدهد. 2. راه اسلام به روي یهودیان بسته نیست. 3. ایمان
جامع به اصول دین و کتابهاي آسمانی داشته باشید. 4. ابعاد معرفتی، اعتقادي و عبادي خویش را کامل کنید تا پاداش بزرگ
الهی نصیب شما شود. 5. پیوند خود را با خدا و خلق (از طریق نماز و زکات) برقرار کنید.